مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
میشود پای همین زمزمهها توشه گرفت به کرمْ خانهٔ شاه آمد و شش گوشه گرفت میشود نادِعـلی گـفت و خدایی تر شد با عـلـی زائـر دربـار دل و دلـبـر شد پـسـری آمـده از ایـل و تـبـار عــلـوی قَـمـری با وَجـنـات و حـرکات نـبـوی گـل تـکـبـیر حـرم سـوی حـرم میآید پــســر ارشــد اربــاب کــرم مــیآیــد جَذْبۀ روی محمد به جمالش پـیداست نــوۀ فـاطـمـه و نـاز نـگـاه مـولاسـت صبر و ایثار حسن دارد و احساس حسین همـۀ شهـر مـدیـنه شده بـین الحـرمین آسـمان میرسـد از راه که زانـو بزند با عـلی بانگ هوالحق و هوالهو بزند روح اخلاص ومناجات و دعای سحر است علی اکبر به خدا دار و ندار پدر است به روی شانۀ او پـرچـم دین جـا دارد ادب و مـعـرفـت و هـِیـبـت سـقـا دارد مینشیند به لبش نغـمۀ ِیارب هر شب پیـشـمـرگ پدرش بود و قـرار زیـنب میرسد عـطـر مناجـات اُویـس قـَرنی ضـربــان دل پـیـغـمــبــریِّ او یـمـنـی شب مـیـلاد عـلـی اکـبـر لـیـلا به تـنـم لــرزه افـتـاده خــدایـا نـگـران یـمــنـم تیر ظلم و ستم حرمله و شمر و سنان غرقِ خون یمن و سوریه و مظلومان طاق نصرت زدهام چشم امیدم بر راه مـیرسـد مـنـتـقـم خــون ابـاعـبـدالـلـه ای سَـقـیـفـه صفـتان حکـم ولی میآید یوسـف فـاطـمـه با تـیـغ عـلی مـیآیـد |